خودشان می کشند و خودشان محکوم می کنند

چقدر میتواند ظالمانه باشد وقتی میبینی پرورش دهنده تروریست ها درست در مقر کشوری هست که سازمان حقوق بشر در آن کشور است.بلبلب


به گزارش مرجع وبلاگی دلگان به نقل از وبلاگ جنگ نرم نوشت، چقدر میتواند ظالمانه باشد وقتی میبینی پرورش دهنده تروریست ها درست در مقر کشوری هست که سازمان حقوق بشر در آن کشور است سازمان ملل در آن کشور است ، چقدر ضالمانه است که خودشان میکشند خودشان محکوم میکنند.چقدر ظالمانه است کشورهای های که دائما دم از حقوق بشر و جلوگیری از جنگ حرف میزنند خودشان اصلا چیزی به اسم بشر نمی فهمند چی است .چقدرظالمانه هست وقتی می بینیم دین مبین اسلام در حال گسترش است و  هزاران نفر به این دین حق جذب میشوند ولی کسانی هستند که چششان نمیکشد که ببینند مسلمانی و دین اسلام در حال رشد است و کاری میکنند که مسلمانان را تروریست بخوانند .از همه ای این ها ناراحت کننده تر این است که یک کشوری (عربستان)که خودش باید پیام رسان اسلام باشد پیام رسان و گسترش وهابیت است .

چقدر ناراحت کننده است وقتی میبینی برادران و خواهران دینی ات را شهید میکنند ولی کاری از دستمان برنمیاید چقدر ناراحت کننده هست که می بینی کشور های که باید الان دست به دست هم دهند تا اسلام را گسترش دهند تا مسلمانان جهان را از ظلم نجات بدهند تا آرامش را به کشور های اسلامی برگردانند  درست در همین زمان حساس خودشان را میفروشند به دشمن خودشان را در اختیار دشمن قرار میدهند .بخاطر آرامش خودشانچششان را از همه چیز می پوشانند .

چقدر ناراحت کننده و ظالمانه هست که برادران و خواهران دینی ما در یمن و سوریه و عراق و بحرین و نیجریه و ...زیر رگبار گلوله ها و زیر خمپاره ها جان میدهند و خیلی ها در کاخ های خودشان در ترکیه و دبی و قطر و ...  به فکر عیش و نوش های خودشان هستند .

چقدر ناراحت کننده هست وقتی میبینی یکی از حامیان تروریست وحشی داعش کشوری هست که خودش را اسلامی نامیده (عربستان سعودی) ،چقدر ناراحت کننده هست که رژیم کودک کش و بی غیرت سعودی خودش را خادم الحرمین مینامد در حالی که خائن الحرمین هستند .

چقدر ناراحت کننده هست میبینی دلار های نفتی یک کشوری که خودش را اسلامی نامیده صدای مسئولان خائن و سست اراده  حقوق بشر و سازمان ملل را خفه میکند .

چقدر ناراحت کننده هست میبینی در یک کشوری که خودش را  اسلامی نامیده است شیعیان در ظلم های زیادی قرار دارند شیعیان را منزوی نگه داشته اند .

خدارا صد هزار مرتبه شکر که مرا در کشوری آفریده که همه مردمانش غیرت دارند همه مردمانش تا میفهمند کسی به کمک نیاز دارد دواطلبانه به کمک می شتابند،چند روز پیش بود که در اخبار شنیدم که معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که خیلی از جوانان در اعزام به عنوان مدافع حرم  ثبت نام کرده اند که کاملا ظرفیت ها پر شده است و فعلا جای خالی نداریم و خیلی ها در لیست نوبت هستند.خدایا شکرت که هنوز کشوری به اسم ایران است که از اسلام و مسلمانان جهان حفاظت کند خدایا شکرت .

ای کاش بسیاری از همین کشور های که خودشان را یک کشور اسلامی می نامند ای کاش اسلامی عمل میکردند ای کاش مثل ایران بودند .رژیم خائن و بهایی و ظالم آل سعود ، آل خلیفه و...اگر غیرت داشتند اگر زورشان میرسید مردم فلسطین را از ظلم های اسرائیلی ها نجات میدادند بجای اینکه یمن را بمباران کند بجای اینکه کودکان مظلوم را بکشند .بجای اینکه مردم خودشان را سرکوب کنند.

و حرف آخر

یا صاحب الزمان (عج) چه بر قلب نازنین شما میگذره وقتی میبینی شیعیان را گلوله باران میکند وقتی میبینی بچه شیعه ها زیر خمپاره ها و موشک ها جانشان را از دست میدهند چه بر قلب نازنین شما میگذره وقتی میبینی حتی در بیمارستان ها هم به مسلمانان رحم نمیکنند و بیمارستان را با خمپاره هدف قرار میدهند.

یا صاحب الزمان (عج) یا امام زمان (عج) چه بر قلب نازنین شما میگذرد ......

خدایا ظهور امام زمان (عج) را نزدیکتر بفرما .....آمین

۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۸:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

سر انجام نجومی بگیرها چه شد؟

به گزارش مرجع وبلاگی دلگان به نقل از همه‌با‌هم، 2 می‌گذرد    هفته از قرائت گزارش دیوان‌ محاسبات درباره مدیران نجومی  می گذرد                   

اما دولت اصلا خیال ندارد 400 مدیر متخلفی را که دریافتی‌های غیرمتعارف داشتند اخراج کند یا دریافتی آنها را به خزانه بازگرداند. اطلاعات جدید نشان می‌دهد وام قرض‌الحسنه به نجومی‌ها هدیه شده بود و مدیران نجومی‌بگیر که تعدادی انگشت‌شمار از آنها از سمت خود برکنار شده‌اند درحالی کماکان مشغول کار هستند که هنوز تکلیف وام‌های کلان با سودهای کم آنها مشخص نیست و در گزارش دیوان محاسبات هم فقط بر پس‌گرفتن حقوق‌های نجومی تأکید شده است.

۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۸:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

امام حسین، معلم مقاومت آگاهانه

به گزارش وبلاگ مرجع دلگان،باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تونوشت

رهبر معظم انقلاب:

مقاومت امام خمینی و مقاومت ملت ایران پیش از پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب توانست قدرتهای استکباری را به زانو در بیاورد.

معلم بزرگ این مقاومت آگاهانه حسین بن علی (ع) است. ما هر جا برسیم هر چه بکنیم، در مقابل حسین و اصحابشان احساس حقارت فوق العاده داریم.

 

۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۴:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

اهمیت فضای مجازی

به گزارش مرجع وبلاگ دلگان، باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو وبلاگ «افسران جوان جنگ نرم» نوشت:

 

        برای دانلود با کیفیت عالی اینجا کلیک کنید (دانلود کنید)

 

  هر روز که میگذره با خودمان میگیم ای کاش در جبهه و جنگ بودیم تا ما هم در برابردشمنان دفاع کنیم و نگذاریم دشمن به کشورماننفوذ کند، ولی آیا تا به حال به این فکر کردیده اید که جنگی که الان است بسیار بزرگتر از جنگ هشت ساله است.جنگی به اسم جنگ نرمکه بسیار خطرناک و پیچیده و در عین حال مخربتر از جنگ هشت ساله هست .سلاح دشمن در این جنگ میتواند شناخته شده باشد ولیفشنگ هایش نامعلوم.یعنی در این جنگ باید همیشه هوشیار و بیدار بود .جنگ از فضای واقعی به فضای مجازی کشیده شده ،دشمنت را نمیتونی درست حسابی بشناسی و نمی تونی دشمنت را ببینی،ا

گر غفلت کنی دشمن تمام ارزش ها و اعتقادات را از ریشه قطع میکند .. 

 

یکی از سلاح های جدید دشمن فضای مجازی است ،فشنگ های که برای این سلاح در نظر گرفته شده میتواند اعتقادات و ارزش ها و فرهنگ یک ملت را از بین ببرد و فرهنگ و اعتقادات خودشان را جایگزین کنند.

فشنگ های این سلاح بسیار متنوع است چون باید تاثیر گذار  باشد و هرروز باید تغییر کند اگر متنوع و متفاوت نباشد شناسنایی میشود و تاثیراتش را کم می کند.

هر یک از ما ها در این جنگ وظیفه ای داریم که باید انجام بدیم باید...

اگر روزی شهدا رفتن از جانشان از مالشان گذشتند تا از این خاک و از  ناموسشان دفاع کنند حالا هم ما باید این کار را انجام بدیم .در دفاع مقدس آرزوی یک رزمنده این بود که بصورت گمنام بجنگد و گمنام شهید بشود .امروزه هم هستند کسانی که به صورت گمنام کار های فرهنگی و ارزشی بسیار بزرگی را انجام میدهند ولی ای کاش تعدادشان زیاد باشد ای کاش....

مقام معظم رهبری فرمودند که اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است .دشمن در انقلاب اسلامی تمام سعی اش را انجام داد که نگذارد مردم انقلاب کنند چون مردم ما اعتقادات و ارزش های بسیار بزرگی را دارند و به آنان از صمیم قلب اعتقاد دارند.حالا دشمندانسته که مردم ما به یک سری از ارزشها و اعتقادات پای بند هستند و به فکر این افتادند که این ارزش ها و فرهنگ را از ما بگیرد هر روز با سلاح های گوناگون و نقش های شیطانی سعی میکند که ما را  از اعتقاداتمان و ارزش هایمان خالی کنند .

مقام معظم رهبری در سال های اخیر به موضوع فضای مجازی تاکید داشته اند و حتی فرموده اند اگر من رهبر انقلاب نبودم حتما رئیسفضای مجازی کشور میشدم و این یعنی اهمیت فضای مجازی را نشان میدهد.

هر یک از ما ها که یه کمی به فضای مجازی آشنایی داشته باشیم میتوانیم از فرهنگ و ارزش های خودمان دفاع کنیم و نگذاریم که مردممان به دام دشمن بی افتد و میتوانیم فرهنگ اسلامی و دین مبین اسلام را به کل جهان بشناسانیم ...

ان شالله که بتوانیم در این راه و در این جنگ هم پیروز باشیم ...

یک یاعلی بگو و از همین الان کارهایمان را شروع کنیم .یاعلی.

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نویسنده مطالب و طراحی پوستر توسط : مدیر وبلاگ جنگ نرم  www.jnarm.blogfa.com

                               برای دانلود با کیفیت عالی اینجا کلیک کنید (دانلود کنید)

                                              

انتهای پیام/

۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

ماجرای زعفر جنی در روز عاشورا

به گزارش وبلاگ مرجع دلگان به نقل ازباشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو ؛ نوشت:

دربارهٔ زعفر جنی بین مسلمانان اتفاق نظر نیست. به عنوان مثال شعید مطهری در کتاب حماسه حسینی این ماجرا را یکی از تحریفات نهضت عاشورا خوانده، در حالی که در بحارالانوار، شیخ مفید به سند خود از امام صادق(ع) این ماجرا را نقل کرده است. (توضیح کامل تر در مورد این دو منبع در انتهای مطلب آمده.) صرف نظر از واقعی و یا غیر واقعی بودن موضوع، ماجرای زعفرجنی را آن چنان که بین عامه مردم رایج است در زیر می خوانیم:

هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود.

در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید. زعفر جنی گفت: "کیست که در وقت شادی، گریه می کند؟!" در این هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید. آنان گفتند: ای امیر! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی، در حین رفتن به آن شهر، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند.

ما دیدیم که در آنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده و در حال جنگ هستند. وقتی که نزدیک آنان شدیم، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام، پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ و راست خود نگاه می کرد و می فرمود: "آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد؟" و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند. وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا(ص) را به شهادت می رسانند.”

به محض این که زعفر جنی این سخنان را شنید، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاح های آتشین آماده کرد و همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند. خود زعفر گفته است: ”وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان دشمن فرا گرفته است، به علاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم. ملک منصور با چندین هزار فرشته در یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته، و در یک طرف دیگر اسرافیل، ملک ریاح (فرشته بادها)، فرشته ی دریاها، فرشته ی کوهها، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند. به علاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر (علیهم السلام) از آدم تا خاتم همه صف کشیده، مات و متحیر مانده بودند. تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان. چه کربلا و چه غوغائی. خاتم پیامبران (ص) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود: “پسرم! عجله کن! عجله کن! به راستی که مشتاق تو هستیم.“

حسین بن علی علیه السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و در هر نفسی که می کشید، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا توجهی به هیچ گروهی از آن فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی داد تا خدمت آن حضرت برسم.

همان طور که از دور نظاره می کردم و در کار آن حضرت حیران بودم، ناگهان دیدم که آقا امام حسین علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که: ای زعفر! بیا. در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم. من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم: من با نود هزار جن به یاری شما آمده ام. اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از این که از جای خود حرکت کنی نابود می سازیم.

حضرت فرمود: ای زعفر زحمت کشیدی! خدا و رسولش از تو راضی باشند. خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد. اما لازم نیست که زحمت بکشید، شما برگردید. عرض کردم: قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید؟!

حضرت فرمود: خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم. اگر من در جای خود بمانم خداوند به وسیله چه کسی این مردم نگون بخت را مورد امتحان قرار دهد؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و...

جنیان گفتند: ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم. حسین بن علی علیه السلام فرمود: به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم، ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا “آن کس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و آن کس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود.“

من (زعفر) به امر آن حضرت مایوسانه برگشتم. وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم، بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم. مادرم به من گفت: پسرم چه می کنی؟ کجا رفته بودی که این چنین ناراحت بر گشتی؟

گفتم: مادر! پسر آن بزرگواری که ما را مسلمان کرد، اینک در کربلا در چنان حالی است که من رفتم تا یاریش کنم اما آن حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود، بازگشتم. مادرم وقتی که سخنان را شنید، گفت: ای فرزند! تو را عاق می کنم. من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س) چه بگویم؟! زعفر گفت: مادر! من خیلی آرزو داشتم تا جانم را فدای آن حضرت کنم ولی ایشان اجازه نفرمود. مادرم گفت: بیا برویم، من همراهت می آیم. مادرم جلو و من با لشکریانم از پشت سرش، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم و هنگامی که به آنجا رسیدم از لشکریان کفار صدای تکبیر شنیدم و چون نگاه کردیم، دیدیم که سر مبارک و درخشان آقا امام حسین علیه السلام بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است. مادرم خدمت حضرت امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی آن حضرت اجازه نداد و فرمود: “در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند.“ در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود.

هر ساله این واقعه جانسوز و جالب در بخشی از تعزیه شهادت امام حسین(ع) منسوب به تعزیه امام عاشورا به شکل درخور توجهی نمایش داده می شود:

علیک من به تو باد ای زعفر جنی
رسیده ای به برم با تمام عسگر جنی

اگرچه دلم خون شد از شقاوت انسی
قبول درگه حق باد طاعت جنی

***
زعفر آمد با سپاه بی شمار
در حضور آن ولی کردگار

ایستاد از دور با صد احترام
کرد با سلطان مظلومان سلام

عرض کرد ای خسرو دنیا و دین
بنده ی درگاه، زعفر را ببین

هست حاضر زعفرت با این سپاه
بهر یاری ای غریب بی پناه

اذن فرما بر سپاه جنیان
تا بگیرند داد تو از کوفیان

لشکر جن هست از جان یاورت
اذن ده گیرند خون اکبرت

این فرات از چه به رویت بسته اند
اهل بیتت از عطش دل خسته اند

اذن ده بر لشکر حق از کرم
تا رسانند آب بر اهل حرم

ذاکرا رو در پناه شاهدین
تا شود نام تو تاج الذاکرین


دربارهٔ اصل وجود زعفر جنی بین مسلمانان و حتی شیعیان و پیشنهاد یاری او به امام حسین در واقعهٔ عاشورا اتفاق نظر نیست. مثلا:

بحارالانوار, ج ۴۴, ص ۳۳۰ : شیخ مفید به سند خود از امام صادق (ع) این نکته را نقل کرده است زمانی که امام حسین (ع) از مدینه حرکت فرمود، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه‌هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: خدا به شما جزای خیر دهد من مسؤول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند اگر امر شما نبود همهٔ دشمنان شما را می کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم اما چنین نمی‌کنیم تا -لیهلک من هلک عن بینة و یحیی من حیّ عن بیّنه- آنها که گمراه می‌شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می‌پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد.

اما در کتاب حماسه حسینی، ج۱، ص۲۹ وص۵۳ و ج۳، ص۲۷۲ وص ۲۸۴ (مرتضی مطهری) آمده: «یکی از تحریفات نهضت عاشورا، جریان مربوط به زعفر جنی است»

زعفر جنی . [ زَ ف َ رِ ج ِن ْ نی ] (اِخ) در تداول عامه، پادشاه مسلمان جنی. که گویند به روز عاشورا بمدد حسین بن علی (ع) با لشکر خویش بیامد و حضرت علیه السلام به او اجازه حرب نداد و فرمود از انصاف و مردی دور است. چه شما آنان را ببینید وایشان شما را نبینند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

۲۳ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد


۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

گریه بر سید الشهداء مسئله سیاسی است

به  گزارش مرجع وبلاگی دلگان به نقل از باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو نوشت:

 

گریه بر سید الشهداء مسئله سیاسی است

نه سیدالشهداء احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه ها خودش_فی نفسه_کاری از آن می آید،لکن این مجلس ها مردم را همچو مجتمع می کنند و یک وجهه می دهند...اینها دراین ماه محرم،خطبا وعلما در سرتاسر کشور می توانند بسیج کنند برای یک مسئله. این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه ی جنبه های دیگری که هست. بی خود بعضی از ائمه ما نمی فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بی خود نمی گویند ائمه ما به اینکه هرکس بگرید،بگریاند یا صورت گریه کردن به خودش[بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسئله،مسئله گریه نیست. مسئله،مسئله تباکی نیست. مسئله،مسئله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند،میخواستند که این ملت ها را باهم بسیج کنند.

امام خمینی(ره):14آبان1359

کلام امام

 

انتهای پیام/

۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۴:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

عاشورا، مذاکره منطقی و استدلال!!!

به گزارش وبلاگ مرجع دلگان، باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو نوشت:

 

به نام خدا و برای خدا

حاج حسن روحانی، برای رشد و توسعه کشور تنها به عنایت کدخدا(آمریکا) نگاه می کند و برای توجیه ان عمل ضدانقلابی خود آسمان و زمینر را به هم می بافتد تا شاید بتواند وجه شیطان بزرگ را مقداری بزک نماید و لذا در زنجان  کربلا را محل مذاکره معرفی کرد و جدیداً هم د جلسه هیئت دولت پا را از این هم فراتر گذشته و می گوید: «عاشورا تنها جهاد، فداکاری و ایثار و عزت نفس نیست، عاشورا اخلاق و اعتدال و گذشت و سعه صدر هم هست.عاشورا، مذاکره منطقی و استدلال هم هست؟!

واقعاً باید برای فردی در لباس مقدس روحانیت و در جایگاه ریاست جمهوری نظام اسلامی متأسف بود، که از خونبارترین فاجعه تاریخ این برداشت نادرست و انحرافی را برای توجیه توافق ننگین برجام ارائه می دهد!

عاشورا صحنه دشمن شناسی و کفر ستیزی اسلام انقلابی استعاشورا صحنه شور انگیز معرفت به اهل بیت علیه السلام استعاشور مکتب شاهدان و شهیدانی است که بر گلدسته های آن رفیع اذان رشادت وا شهادت سر داده و جان خود را نثار حضرت دوست کرده انددر هیچ کجای عاشورا، مذاکره منطقی و استدلال دیده نمی شود، مگر منافقینی که بخواهند عاشورا را از رونق بیندازند تا تیر نفاق آقای فوکویاما بر بال سرخ عاشورای حسین ابن علی علیه السلام اصابت نمایدیحتمل، این مأموریت خطیر از طرف کدخدا، به حاج حسن روحانی واگذار شده باشد تا غرب متقابلاً دستمزد ایشان را در انتخابات 96 برای ماندن در قدرت جبران نماید؟!!!!

جریان لیبرالیسم هیچگاه اشاره نمی کند، که از کدام قسمت کربلا و عاشورا تفسیر ماکیاولی مذاکره منطفی و استدلال را بدست آورده؟ و معمولا از پاسخ به این پرسش فرار کرده، زیرا صحنه عاشورا مواجهه تمامیت جبهه حق در برابر تمامیت جبهه باطل است، یک طرف سخن قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و در طرف دیگر، پستی، رذالت، خباثت، اهانت، تزویر و نفاق است و لذا منطق و استدلالی برای مذاکره بین حق و باطل وجود ندارد.

البته بر اساس تزویر معاویه و عمروعاص می شود جنگ را با کمک جریان نفاق درون جبهه حق، به نفع معاویه با دمیدن در شیپور حکمیت و مذاکره به پایان رساند! و امام علی را مجبور به پذیرش و خاتمه نبرد کرد و آنگاه علی علیه السلام را محترمانه از خلافت عزل نمود!

این منطق اسلام رحمانی و اعتدال جناب روحانی در مذاکره با کدخدا(آمریکا) است! و گر نه، امام حسین علیه السلام وقتی به توصیه خواهر گرامیش، عقیله بنی هاشمب حضرت زینب سلام الله علیه در روز عاشورا به موعظه لشگریان یزید می پردازد، آنان با اهانت و جنجال آفرینی اجازه سخن به امام را نمی دهند! حال با این صحنه زشت، جناب روحانی پاسخ دهند؛ آیا در عاشورا منطقی برای مذاکره و استدلال وجود داشته است؟! اگر منطق انحرافی حاج حسن را بپذیرسم، دیگر جایی برای انتظار منجی عالم بشریت وجود نخواهد داشت!

مگر از حسین ابن علی علیه السلام در محاصره تمام عیار کربلا به غیر از تسلیم شدن و بیعت با یزید چیر دیگری می خواستند، که محل مذاکره و استدلال باشد؟! باید گفت؛ جناب روحانی هم برای تسلیم کشورمان به شیطان بزرگ، با ادبیات روز قصد تحمیل حکمیت به ملت و رهبری دارد و به همین خاطر به مذاکره با کدخدا اصرار می ورزدلذا ملت باید بیدار و هوشیار باشند و اجازه ندهند که مدعی اسلام رحمانی و اسلام اعتدال، کشور و رهبر عزیر را به حکمیت دچار نمایند و آنگاه شاهد حضور استکبار جهانی در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز کشورمان باشیم.

والسلام

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/vaznesiasy/79b96295f12d6c177dbd2685b38b9125.jpg

 

۲۱ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

وصیت نامه شهید عبدالرضا کلوخی

به گزارش وبلاگ مرجع دلگان به نقل از باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو نوشت:

 

شهید عبدالرضا کلوخی

تاریخ تولد:1339

تاریخ شهادت:1365/10/4

محل شهادت:عملیات کربلای4

محل دفن:گلزار رضوان

فرازی از وصیت نامه شهید:

خواهران عزیزم!درسنگر حجابتان بمانید و فرزندانتان را در راه اسلام راستین تربیت کنید.

شما دوستان تربیت معلم!در سنگرعلم همراه باایمان به کارتان ادامه دهید و این را بدانید که علم بدون ایمان هیچ به کار نمی آید بلکه ضرر هم دارد.

 

انتهای پیام/

۲۱ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

(( نامیرا )) و داستان بی پایان کربلا!

به گزارش دلگان پرس، باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو نوشت:

 

قسمتی از متن کتاب:

عبدالله به تندی سر گرداند و به ام‌ وهب نگریست. گفت:
«ترس؟! نه! من از او نمی‌ترسم! اما... اما حضور او مرا از چیزی می‌ترساند. دوباره همان کابوس، خدایا این چه دلشوره‌ای است که سینه‌ام را می‌درد»


مرد آرام از کنار برکه بلند شد. به سراغ اسبش رفت و به سر و گوش او دست کشید. با مشک، آب به صورت و دهان اسب پاشید. بعد با مهر به عبدالله نگریست و گفت:


«اهل کوفه‌اید، یا شما هم مسافرید؟»  


«ما اهل کوفه‌ایم، اما تو که از راه دوری آمده‌ای، از کوفه چه می‌خواهی؟»


«من همان می‌خواهم که همه‌ی اهل کوفه می‌خواهند.»

 


 عبدالله گفت:
«پس تو هم خبر حمله‌ی مسلم و یارانش را به قصر ابن‌زیاد شنیده‌‌ای!»....

.

«نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم‌ عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که می‌گوید پهنه‌ی سرزمین کربلا به اندازه‌ی کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست.

نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای کاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» می‌دیدیم تا باورمان شود در کوفه‌ای که ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیه‌السلام ارسال می‌شود چطور یکباره ورق بر می‌‌گردد و آدم‌هایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکه‌های پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را ‌کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابن‌زیاد شدند؟
.
در «نامیرا» است که می‌فهمی بخشی از انبوه مردمی که به امام نامه نوشتند حضور امام را برای منافع شخصی خود می‌خواستند. امضاها به خاطر درد دین نبود بلکه برای طایفه‌ای سؤال این بود که چرا معاویه شام را برتر از کوفه دانسته است. وقتی که ابن‌زیاد سر کیسه را شل کرد و از بیت‌المال کیسه‌های طلا بخشید، دیگر آمدن امام فایده‌ای برای این قوم نداشت. قصور معاویه را یزید جبران کرده بود، شاید اگر امام می‌آمد به کوفه و زعامت قوم را برعهده می‌گرفت اینان باز هم مخالفت می‌کردند. هرچند ابن‌زیاد هلاکشان کرد و دستشان را به خون پسر  پیامبر آلوده کرد...

«نامیرا» یک مشخصه‌ی بارز دارد. نامیرا یک دوره‌ی فتنه‌شناسی است برای کسانی که در پی حق هستند و می‌خواهند بدانند که حق و باطل چگونه جابه‌جا می‌شوند. که حتی «عبدالله بن‌عمیر» با آن همه سابقه در جهاد با کفار تردید می‌کند که چرا پسر پیامبر به مقابله با یزید برخاسته است؟

 

 

انتهای پیام/

۱۹ مهر ۹۵ ، ۱۴:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)