۵ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

انقلاب دوم...

به گزارش مرجع وبلاگی دلگان، در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.

در هنگام تسخیر سفارت، ماموران و جاسوسان آمریکایی‌ به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها، تجاوزارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از این حرکت انقلابی دانشجویان حمایت کردند. حرکتی که بعدها به تبعیت از بنیان گذار انقلاب اسلامی، به انقلاب دوم در بین مردم کشورمان معروف شد.

امام خمینی‌(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و ...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.

اما پس از بی‌ثمر ماندن، آنها به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و... که هیچ‌کدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم وبی‌عدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است و این‌گونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز مبارزه با استکبار ماندگار شد.


 

انتهای پیام/

۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

تسخیر لانه جاسوسی زمینه ساز فرو ریختن خط دفاعی امریکا

به گزارش مرجع وبلاگ های دلگان، پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که نتیجه زحمات و رهنمودهای پیامبر گونه معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و امت وفادار و مطیع امر ولی فقیه زمان بود، هیبت دروغین آمریکا و ایادی استکباری اش را در هم کوبید.

به واسطه ی تسخیر لانه جاسوسی، خط دفاعی امریکا که همیشه باعث رعب و وحشت در جهان فرو ریخت و شکست های پیاپی امریکا در بعد حرکات نظامی و دیپلماسی برای نجات گروگان ها، اسطوره  غیر قابل نفوذ بودن امریکا را درهم ریخت. کلام امام )قدس سره(که " امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" به تحقق پیوست . چشم امید مستضعفان جهان به انقلاب اسلامی دوخته شد و ایران کعبه آمال تمامی آزادگان و مبارزان جهان گردید.

با تصرف لانه جاسوسی امریکا، حرکت های ضد انقلابی را به نحو چشمگیری کاهش داد و موج پر شور و همه گیر انقلاب چونان اوایل پیروزی، ضد انقلابیون و منافقین را به ذلت ، بیچارگی و یأس کشاند و ثابت کرد که تنها امام و پیروان راستین او هستند که مردانه و در رویارویی با امریکا می ستیزند.

امام خمینی (ره) در خصوص تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط جوانان انقلابی فرمودند:

 "شما می بینید  که الان مرکز فسادِ امریکا را جوان ها رفته اند گرفته اند و امریکایی هایی را هم که در آن جا بودند  گرفتند و آن لانه ی  فساد را به  دست آوردند و امریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند... مگر امریکا می تواند دخالت نظامی در این مملکت بکند، امکان برایش ندارد. تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست... غلط می کند، دخالت نظامی بکند. نترسید و نترسانید. هم این تعبیر که جوان های ما از روی احساسات باز جوانی کردند که اگر چنانچه امریکا بخواهد دخالت نظامی بکند ما چه خواهیم کرد، اصلاً این اگر را هم نباید بگویند، امریکا عاجز از این است که دخالت نظامی بکند، ما چه خواهیم کرد، اگر آنها می توانستند دخالت بکنند، شاه را نگه می داشتند.


انتهای پیام/

۰۹ آبان ۹۵ ، ۰۸:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

امام حسین، معلم مقاومت آگاهانه

به گزارش وبلاگ مرجع دلگان،باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تونوشت

رهبر معظم انقلاب:

مقاومت امام خمینی و مقاومت ملت ایران پیش از پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب توانست قدرتهای استکباری را به زانو در بیاورد.

معلم بزرگ این مقاومت آگاهانه حسین بن علی (ع) است. ما هر جا برسیم هر چه بکنیم، در مقابل حسین و اصحابشان احساس حقارت فوق العاده داریم.

 

۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۴:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

ماجرای زعفر جنی در روز عاشورا

به گزارش وبلاگ مرجع دلگان به نقل ازباشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو ؛ نوشت:

دربارهٔ زعفر جنی بین مسلمانان اتفاق نظر نیست. به عنوان مثال شعید مطهری در کتاب حماسه حسینی این ماجرا را یکی از تحریفات نهضت عاشورا خوانده، در حالی که در بحارالانوار، شیخ مفید به سند خود از امام صادق(ع) این ماجرا را نقل کرده است. (توضیح کامل تر در مورد این دو منبع در انتهای مطلب آمده.) صرف نظر از واقعی و یا غیر واقعی بودن موضوع، ماجرای زعفرجنی را آن چنان که بین عامه مردم رایج است در زیر می خوانیم:

هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود.

در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید. زعفر جنی گفت: "کیست که در وقت شادی، گریه می کند؟!" در این هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید. آنان گفتند: ای امیر! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی، در حین رفتن به آن شهر، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند.

ما دیدیم که در آنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده و در حال جنگ هستند. وقتی که نزدیک آنان شدیم، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام، پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ و راست خود نگاه می کرد و می فرمود: "آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد؟" و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند. وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا(ص) را به شهادت می رسانند.”

به محض این که زعفر جنی این سخنان را شنید، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاح های آتشین آماده کرد و همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند. خود زعفر گفته است: ”وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان دشمن فرا گرفته است، به علاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم. ملک منصور با چندین هزار فرشته در یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته، و در یک طرف دیگر اسرافیل، ملک ریاح (فرشته بادها)، فرشته ی دریاها، فرشته ی کوهها، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند. به علاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر (علیهم السلام) از آدم تا خاتم همه صف کشیده، مات و متحیر مانده بودند. تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان. چه کربلا و چه غوغائی. خاتم پیامبران (ص) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود: “پسرم! عجله کن! عجله کن! به راستی که مشتاق تو هستیم.“

حسین بن علی علیه السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و در هر نفسی که می کشید، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا توجهی به هیچ گروهی از آن فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی داد تا خدمت آن حضرت برسم.

همان طور که از دور نظاره می کردم و در کار آن حضرت حیران بودم، ناگهان دیدم که آقا امام حسین علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که: ای زعفر! بیا. در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم. من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم: من با نود هزار جن به یاری شما آمده ام. اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از این که از جای خود حرکت کنی نابود می سازیم.

حضرت فرمود: ای زعفر زحمت کشیدی! خدا و رسولش از تو راضی باشند. خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد. اما لازم نیست که زحمت بکشید، شما برگردید. عرض کردم: قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید؟!

حضرت فرمود: خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم. اگر من در جای خود بمانم خداوند به وسیله چه کسی این مردم نگون بخت را مورد امتحان قرار دهد؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و...

جنیان گفتند: ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم. حسین بن علی علیه السلام فرمود: به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم، ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا “آن کس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و آن کس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود.“

من (زعفر) به امر آن حضرت مایوسانه برگشتم. وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم، بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم. مادرم به من گفت: پسرم چه می کنی؟ کجا رفته بودی که این چنین ناراحت بر گشتی؟

گفتم: مادر! پسر آن بزرگواری که ما را مسلمان کرد، اینک در کربلا در چنان حالی است که من رفتم تا یاریش کنم اما آن حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود، بازگشتم. مادرم وقتی که سخنان را شنید، گفت: ای فرزند! تو را عاق می کنم. من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س) چه بگویم؟! زعفر گفت: مادر! من خیلی آرزو داشتم تا جانم را فدای آن حضرت کنم ولی ایشان اجازه نفرمود. مادرم گفت: بیا برویم، من همراهت می آیم. مادرم جلو و من با لشکریانم از پشت سرش، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم و هنگامی که به آنجا رسیدم از لشکریان کفار صدای تکبیر شنیدم و چون نگاه کردیم، دیدیم که سر مبارک و درخشان آقا امام حسین علیه السلام بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است. مادرم خدمت حضرت امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی آن حضرت اجازه نداد و فرمود: “در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند.“ در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود.

هر ساله این واقعه جانسوز و جالب در بخشی از تعزیه شهادت امام حسین(ع) منسوب به تعزیه امام عاشورا به شکل درخور توجهی نمایش داده می شود:

علیک من به تو باد ای زعفر جنی
رسیده ای به برم با تمام عسگر جنی

اگرچه دلم خون شد از شقاوت انسی
قبول درگه حق باد طاعت جنی

***
زعفر آمد با سپاه بی شمار
در حضور آن ولی کردگار

ایستاد از دور با صد احترام
کرد با سلطان مظلومان سلام

عرض کرد ای خسرو دنیا و دین
بنده ی درگاه، زعفر را ببین

هست حاضر زعفرت با این سپاه
بهر یاری ای غریب بی پناه

اذن فرما بر سپاه جنیان
تا بگیرند داد تو از کوفیان

لشکر جن هست از جان یاورت
اذن ده گیرند خون اکبرت

این فرات از چه به رویت بسته اند
اهل بیتت از عطش دل خسته اند

اذن ده بر لشکر حق از کرم
تا رسانند آب بر اهل حرم

ذاکرا رو در پناه شاهدین
تا شود نام تو تاج الذاکرین


دربارهٔ اصل وجود زعفر جنی بین مسلمانان و حتی شیعیان و پیشنهاد یاری او به امام حسین در واقعهٔ عاشورا اتفاق نظر نیست. مثلا:

بحارالانوار, ج ۴۴, ص ۳۳۰ : شیخ مفید به سند خود از امام صادق (ع) این نکته را نقل کرده است زمانی که امام حسین (ع) از مدینه حرکت فرمود، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه‌هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: خدا به شما جزای خیر دهد من مسؤول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند اگر امر شما نبود همهٔ دشمنان شما را می کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم اما چنین نمی‌کنیم تا -لیهلک من هلک عن بینة و یحیی من حیّ عن بیّنه- آنها که گمراه می‌شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می‌پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد.

اما در کتاب حماسه حسینی، ج۱، ص۲۹ وص۵۳ و ج۳، ص۲۷۲ وص ۲۸۴ (مرتضی مطهری) آمده: «یکی از تحریفات نهضت عاشورا، جریان مربوط به زعفر جنی است»

زعفر جنی . [ زَ ف َ رِ ج ِن ْ نی ] (اِخ) در تداول عامه، پادشاه مسلمان جنی. که گویند به روز عاشورا بمدد حسین بن علی (ع) با لشکر خویش بیامد و حضرت علیه السلام به او اجازه حرب نداد و فرمود از انصاف و مردی دور است. چه شما آنان را ببینید وایشان شما را نبینند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

۲۳ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)

عاشورا، مذاکره منطقی و استدلال!!!

به گزارش وبلاگ مرجع دلگان، باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو نوشت:

 

به نام خدا و برای خدا

حاج حسن روحانی، برای رشد و توسعه کشور تنها به عنایت کدخدا(آمریکا) نگاه می کند و برای توجیه ان عمل ضدانقلابی خود آسمان و زمینر را به هم می بافتد تا شاید بتواند وجه شیطان بزرگ را مقداری بزک نماید و لذا در زنجان  کربلا را محل مذاکره معرفی کرد و جدیداً هم د جلسه هیئت دولت پا را از این هم فراتر گذشته و می گوید: «عاشورا تنها جهاد، فداکاری و ایثار و عزت نفس نیست، عاشورا اخلاق و اعتدال و گذشت و سعه صدر هم هست.عاشورا، مذاکره منطقی و استدلال هم هست؟!

واقعاً باید برای فردی در لباس مقدس روحانیت و در جایگاه ریاست جمهوری نظام اسلامی متأسف بود، که از خونبارترین فاجعه تاریخ این برداشت نادرست و انحرافی را برای توجیه توافق ننگین برجام ارائه می دهد!

عاشورا صحنه دشمن شناسی و کفر ستیزی اسلام انقلابی استعاشورا صحنه شور انگیز معرفت به اهل بیت علیه السلام استعاشور مکتب شاهدان و شهیدانی است که بر گلدسته های آن رفیع اذان رشادت وا شهادت سر داده و جان خود را نثار حضرت دوست کرده انددر هیچ کجای عاشورا، مذاکره منطقی و استدلال دیده نمی شود، مگر منافقینی که بخواهند عاشورا را از رونق بیندازند تا تیر نفاق آقای فوکویاما بر بال سرخ عاشورای حسین ابن علی علیه السلام اصابت نمایدیحتمل، این مأموریت خطیر از طرف کدخدا، به حاج حسن روحانی واگذار شده باشد تا غرب متقابلاً دستمزد ایشان را در انتخابات 96 برای ماندن در قدرت جبران نماید؟!!!!

جریان لیبرالیسم هیچگاه اشاره نمی کند، که از کدام قسمت کربلا و عاشورا تفسیر ماکیاولی مذاکره منطفی و استدلال را بدست آورده؟ و معمولا از پاسخ به این پرسش فرار کرده، زیرا صحنه عاشورا مواجهه تمامیت جبهه حق در برابر تمامیت جبهه باطل است، یک طرف سخن قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و در طرف دیگر، پستی، رذالت، خباثت، اهانت، تزویر و نفاق است و لذا منطق و استدلالی برای مذاکره بین حق و باطل وجود ندارد.

البته بر اساس تزویر معاویه و عمروعاص می شود جنگ را با کمک جریان نفاق درون جبهه حق، به نفع معاویه با دمیدن در شیپور حکمیت و مذاکره به پایان رساند! و امام علی را مجبور به پذیرش و خاتمه نبرد کرد و آنگاه علی علیه السلام را محترمانه از خلافت عزل نمود!

این منطق اسلام رحمانی و اعتدال جناب روحانی در مذاکره با کدخدا(آمریکا) است! و گر نه، امام حسین علیه السلام وقتی به توصیه خواهر گرامیش، عقیله بنی هاشمب حضرت زینب سلام الله علیه در روز عاشورا به موعظه لشگریان یزید می پردازد، آنان با اهانت و جنجال آفرینی اجازه سخن به امام را نمی دهند! حال با این صحنه زشت، جناب روحانی پاسخ دهند؛ آیا در عاشورا منطقی برای مذاکره و استدلال وجود داشته است؟! اگر منطق انحرافی حاج حسن را بپذیرسم، دیگر جایی برای انتظار منجی عالم بشریت وجود نخواهد داشت!

مگر از حسین ابن علی علیه السلام در محاصره تمام عیار کربلا به غیر از تسلیم شدن و بیعت با یزید چیر دیگری می خواستند، که محل مذاکره و استدلال باشد؟! باید گفت؛ جناب روحانی هم برای تسلیم کشورمان به شیطان بزرگ، با ادبیات روز قصد تحمیل حکمیت به ملت و رهبری دارد و به همین خاطر به مذاکره با کدخدا اصرار می ورزدلذا ملت باید بیدار و هوشیار باشند و اجازه ندهند که مدعی اسلام رحمانی و اسلام اعتدال، کشور و رهبر عزیر را به حکمیت دچار نمایند و آنگاه شاهد حضور استکبار جهانی در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز کشورمان باشیم.

والسلام

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/vaznesiasy/79b96295f12d6c177dbd2685b38b9125.jpg

 

۲۱ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صحرا (dalgan)